تلاش برای القای رفتار احترام‌آمیز در یک کودک سه ساله مثل تلاش برای گره زدن چیزی به باد است. بخشی از علت این است که مهارت‌های زبانی یک کودک سه ساله هنوز در حال رشد است. بنابراین، وقتی به فرزندتان می‌گویید: «وقت خوابه!»، او نمی‌تواند بگوید: «ای وای، من واقعاً داشتم از بازی با اسباب‌بازی‌هام لذت می‌بردم و می‌خوام بدونم که آیا امکان داره بتونیم در مورد پنج دقیقه زمان بیشتر با هم توافق کنیم؟» بلکه چیزی که در جواب بیشتر احتمال دارد ببینید این است که شما را نادیده بگیرد، شکلک دربیاورد یا با بالاترین صدایی که می‌تواند فریاد بزند: «خوابم نمیاد!» و مطمئناً هم این بدان معنا نیست که او دیگر از دست رفته و بی‌ادب شده است، فقط این که او بسیار کوچک است و هنوز به سال‌ها آموزش و تمرین مداوم نیاز دارد تا یاد بگیرد که چگونه احترام را نشان دهد.
بچه‌های دبستانی هم مظهر رفتار محترمانه نیستند. در واقع، اغلب به نظر می‌رسد که تمام هدف آنها در زندگی درآوردن کفر شماست و این کاملاً طبیعی است، چون آنها در حال آزمایش حد و مرز قدرت خود هستند. راستش، شاید باید بیشتر نگران بچه‌هایی شد که این کار را نمی‌کنند. بچه‌ها، علی‌رغم نیاز مستمر به آزمایش مرزها و محدودیت‌هایشان، باید اهمیت احترام گذاشتن به دیگران را نیز بیاموزند و بدانیم که: “احترام در خانه آغاز می‌شود.
آموزش احترام به کودکان
راه‌های زیادی وجود دارد که چگونه به فرزندم یاد بدهم که احترام بگذارد؟
می‌توانید بدون عصبانی شدن به فرزندتان احترام گذاشتن را آموزش دهید.
آموزش احترام به فرزندتان به شیوه ای مثبت به شما کمک می کند احترام او را به دست آورید و به بزرگسالانی محترم تبدیل شوید.
توضیح احترام در واقع برای بچه ها بسیار آسان است. چند مثال در مورد اینکه چگونه با دیگران رفتار می کنید یا اینکه در شرایط خاص چگونه می خواهند با آنها رفتار شود، مثال بزنید.
توضیح دهید که احترام چیزی است که همه می خواهند داشته باشند و چیزی است که باید به همه بدون توجه به ظاهرشان نشان دهیم. مهم است که آنها درک کنند که ما باید به همه احترام بگذاریم.
 
برای شروع معرفی و یاد دادن احترام به کودکان این نکات را بدانید تا بتوانید بهتر عمل کنید:
به کودکتان گوش دهید: ما به‌طورکلی، همان احترامی را که از فرزندانمان مطالبه می‌کنیم نسبت به آنها نشان نمی‌دهیم. شیوه‌ی تربیتی بیشتر ما در گذشته ممکن است باعث شود احترام را با ترس برابر بدانیم. مثلاً برخی از والدین واقعاً به پدر خود احترام می‌گذاشتند، چون از پدر خود می‌ترسیدند، اما احترام ناشی از ترس، احترام نیست. پس به جای ایجاد ترس با گوش دادن شروع کنید. اینکه صبورانه منتظر بمانید تا یک کودک سه ساله بتواند حرفش را بزند می‌تواند سخت باشد، اما راه درست همین است. پس روی زمین بنشینید تا هم‌سطح کودک قرار بگیرید، بعد به چشم‌هایش نگاه کنید و به او نشان دهید که به آنچه به شما می‌گوید اهمیت می‌دهید. این بهترین روش است تا به او یاد بدهید که با همان اندازه دقت به شما گوش دهد.
برای گوش دادن رسمی‌تر، جلسات خانوادگی منظم برگزار کنید که در آنها همه اعضای خانواده از جمله بچه‌ها می‌توانند ایده‌ها و عقایدشان دربارۀ مسائل خانواده را ابراز کنند.
احساسات فرزندتان را تأیید کنید: این کار نیز احترام را نشان می‌دهد. هنگامی که احساسات کودک را کوچک می‌شمارید و مثلاً می‌گویید: «این که چیز مهمی نیست، ناراحت نشو که نمی‌تونی تو کاسه آبی غذا بخوری» به کودک نشان می‌دهد که آن والد احساسات او را جدی نمی‌گیرد. در عوض شما می‌توانید احترام خود را با به رسمیت شناختن احساس کودک نشان دهید و بگویید: “می‌دونم اعصاب خردکنه که کاسهی آبی الان کثیفه. حالا به جاش این کاسهی سبز رو دوست داری یا بنفشه رو؟ به من کمک کن کاسهی آبی رو هم بیاریم و بشوریم تا برای زمان خوردن میان‌وعده‌ تمیز باشه!”
به کودک حق انتخاب بدهید:  دادن حق انتخاب به بچه‌ها و داشتن استقلال، البته با پشتیبانی شما، هم احترام را نشان می‌دهد. برای تقویت احساس کفایت و شایستگی در فرزندانتان و برای نشان دادن احترام به آنها اجازه دهید تا در طول روز، در موارد جزئی حق انتخاب داشته باشند. کارهایی را که فرزندتان قادر به انجامشان است یا حداقل سعی می‌کند خودش انجامشان دهد به جای او انجام ندهید. وظایف و تکالیف او را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید تا بتواند کسب استقلال را تمرین کند.
خود ما، اغلب همان احترامی را که از فرزندانمان مطالبه می‌کنیم نسبت به آنها نشان نمی‌دهیم.
پاسخ‌های مؤدبانه را یاد بدهید:  فرزند شما می‌تواند از طریق آداب رفتاریِ خوب به دیگران علاقه و احترام نشان دهد. به محض اینکه بتواند به صورت کلامی ارتباط برقرار کند، می‌تواند گفتن «لطفاً» و «مممنونم» را یاد بگیرد. تا سن دبستان هم کودکان باید «لطفاً» و «ممنونم» را به طور معمول استفاده کنند و فقط گاهی به یادآوری نیاز داشته باشد. توضیح دهید که ترجیح می‌دهید وقتی با شما مؤدب است، به او کمک کنید و خوشتان نمی‌آید وقتی او به شما دستور می‌دهد. باز هم یادتان باشد که مؤدب و محترم بودن خودتان بیشتر از پند و اندرز تأثیر دارد. همیشه به فرزند سه ساله‌ی خود و دیگران، «لطفاً» و «متشکرم» بگویید تا او بیاموزد که این عبارات، هم بین افراد خانواده و هم در مقابل دیگران، بخشی از ارتباطات عادی است.
از رفتار احترام‌آمیز تقدیر کنید: نمایش‌های فی‌البداهه‌ی فرزند سه ساله‌ی خود از ادب و نزاکت را تا حد ممکن تشویق و تثبیت کنید، اما با مصادیق مشخص تشویقش کنید. تعریف و تمجید باید آن رفتار خاص را با جزئیات توصیف کند. ما تمایل داریم که بگوییم: «دختر خوب»، «پسر خوب» و «این کارت خوب بود». اما به جایش باید بگویید: «ممنونم که وقتی شیرینی می‌خواستی گفتی لطفاً» یا «ممنون که وقتی با بقیهی بچه‌ها بازی می‌کردی منتظر نوبتت موندی.» صریح و روشن باشید تا فرزندتان ببیند که تلاش‌های او ارزشمند است و این کارهایش دیده می‌شود.
مؤدب و محترم بودن خودمان بیشتر از پند و اندرز تأثیر دارد.
از واکنش بیش از حد خودداری کنید:  اگر فرزندتان شما را زد یا مثلاً شما را «احمق» نامید، سعی کنید ناراحت نشوید، به هر حال خودتان می‌دانید که شما احمق نیستید و بیشتر مواقع بچه‌ها عمداً بی‌احترامی نمی‌کنند، اما ممکن است آن را امتحان کنند تا ببینند چه واکنشی می‌گیرند. بچه‌­ای که می‌خواهد واکنشی برانگیزد تقریباً هر نوع کدورت و دعوایی را می‌پذیرد، فقط برای این‌که واکنش شما را ببیند. به جایش، به چشم‌هایش مستقیم نگاه کنید و آرام و قاطع بگویید: «تو این خانواده، ما کسی رو نمی‌زنیم یا این‌طوری صحبت نمی‌کنیم.» سپس به او نشان دهید که چگونه می‌تواند با احترام نشان دادن به آنچه می‌خواهد برسد. مثلاً بگویید: «وقتی می‌خوای باهات بازی کنم، فقط کافیه مؤدبانه ازم بخوای و بگی مامان لطفاً برام یه کتاب بخون!» یا «بابا، لطفاً تو درس کردن کاردستی بهم کمک کن. »
محدودیت‌هایی تعیین کنید:  یکی از بهترین راه‌های نشان دادن احترام به فرزندتان این است که در تأدیب و تربیت او هم مهربان باشید و هم قاطع. مهربان بودن، احترام به فرزندتان را نشان می‌دهد و قاطع بودن، احترام به آنچه باید انجام شود را نشان می‌دهد. به عنوان مثال، اگر فرزند خردسال شما در سوپرمارکت الم‌شنگه به پا می‌کند و هیچ‌کدام از تاکتیک‌های مدیریتی شما جواب نمی‌دهد، چه کار ‌کنید؟ با مهربانی اما قاطعانه او را به سمت ماشین می‌برید و بعد درحالی‌که نزدیکش می‌نشینید بگویید: «می‌بینم چقدر ناراحتی. من اینجام تا بهت کمک کنم آرام بشی. »
هنگامی که او آرام گرفت، می‌توانید با ملایمت بگویید: «الان تو آماده‌ای که دوباره برگردیم خرید کنیم.» و به فروشگاه برگردید. در نهایت، او خواهد فهمید که قشقرق به پا کردن این واقعیت را که خرید مواد غذایی باید انجام شود تغییر نمی‌دهد. اگر آرام نشد، چه کنید؟ به لحن طبیعی و منطقی بگویید «ما از اینجا می‌ریم و یه وقت دیگه که تو آروم‌تر شدی برمی‌گردیم»
اما اگر کاری که دارید باید همین حالا انجام شود بگویید: «من اینجا که تو می‌تونی منو ببینی می‌ایستم. فقط آروم‌تر شدی بهم بگو تا بعدش بتونیم خریدمون رو تموم کنیم». اگر قشرق او ادامه پیدا کرد، آن وقت می‌توانید او را به سمت خودرو ببرید تا در خلوت بتواند خود را مهار کند.
یکی از بهترین راه‌های نشان دادن احترام به فرزندمان این است که در تأدیب و تربیت او، هم مهربان باشیم و هم قاطع.
 
انتظار اختلاف نظر را داشته باشید:  اگر فرزندان ما همیشه با خوشحالی از خواسته‌های ما اطاعت می‌کردند، زندگی خیلی ساده‌تر می‌شد، اما طبیعت انسان این گونه نیست. سعی کنید به یاد داشته باشید که وقتی فرزندتان دستورات شما را انجام نمی‌دهد، هدفش بی‌احترامی کردن نیست، بلکه او فقط نظر متفاوتی دارد. به او بیاموزید که موفق‌تر خواهد بود اگر بتواند یاد بگیرد که نظرش را با بی‌احترامی بیان نکند. مثلاً اگر گفت: «تو مامان بدی هستی، چون منو پارک نمی‌بری!» در عوض بیاموزد که درخواست‌های خود را طوری بگوید که شنونده خوشش بیاید. مثلاً: «می‌شه لطفاً بعد از اینجا بریم پارک؟». با پیشرفت مهارت‌های کلامی فرزندتان، او قادر خواهد بود این درخواست‌های مؤدبانه را خودش ابداع کند. در این زمان، با دادن نمونه‌هایی از عبارات مؤدبانهی بیشتری را به او آموزش دهید.
بعداً در موردش بحث کنید: گاهی اوقات بهترین راه برای مقابله با بی‌احترامی این است که بعداً با بچۀ دبستانی خود در موردش بحث کنید، وقتی که هر دوی شما فرصتی برای آرام شدن داشته‌اید. با گفتن این جمله می‌توانید به احساساتش اذعان کنید و نظر خود را بگویید: «عزیزم، فهمیده بودم که خیلی ناراحت بودی. فکر می‌کنی چی باعثش شد؟ چه راه‌حلی برای حل مشکل داری؟ یه روش محترمانه‌تری برای این‌که به من بگی چه احساسی داری چیه؟»
یکی از اشتباهاتی که والدین مرتکب می‌شوند این است که سعی می‌کنند عواقبی را به بچه‌ها تحمیل کنند، درحالی‌که باید به آنها کمک کنند خودشان این پیامدها را کشف کنند. اگر فرزندتان فکر کند که شما واقعاً دربارۀ نظرش کنجکاوید، خیلی خوب است و به این شکل او اغلب به همان نتیجه‌ای خواهد رسید که شما می‌خواهید.
منابع:
https://virgool.io/
https://madarsho.com