در سرزمینی کهن و پُرغرور، مردان و زنانی برخاستند از میان خاک و خورشید.
آنان باور داشتند که ایران، ریشهای است در جانِ هر کس که دل در گروی دانش، تلاش و امید دارد.
آنها با دستهایشان ساختند و با اندیشههایشان جان تازهای به خاک بخشیدند.
از لحظهای که انسان تصمیم میگیرد بهتر شود، حتی اگر سخت باشد. پس هر کدامشان دانستند که تحول، از درون آغاز میشود.
گاهاً در مسیرشان، کوهها مانع شدند، اما ایمانشان بلندتر از هر قله بود.
دشتها خستهشان کردند، اما نگاهشان به افق، نیرو میبخشید.
آنان آموختند که تغییر در صبر، همکاری و آگاهی معنا مییابد.
اکنون ما، ادامهدهندگان همان راهیم.
نسل تازهای از سلالهای که باور دارد
تحول، یک حرکت است.
حرکتی از ناامیدی به ساختن،
و از فرد به جمع.




ما آمدهایم تا به سهم خود، این مسیر را ادامه دهیم.
با اندیشهای روشن…
دلی مهربان …
و گامی استوار…
تا روزی فرزندانمان بگویند:
در زمانی که جهان در گذار بود،
ما نیز برخاستیم،
و ایرانِ روشنتری ساختیم.
در جلسهی نقشه راه ۲ دبستان سلاله جوان، میزبان مادرانمان بودیم، پشت میزهای کلاس نشستیم و در کنار معلمان دخترانمان، بخشی از لحظات آنان در مدرسه را تجربه کردیم.

بدون دیدگاه